اصول و مبانی مدیریت

  • اصول و مبانی مدیریت

دانش مدیریت از دیرباز در گنجینه معارف بشرموجود بوده و با گذشت زمان توانسته است با بهره گیری از تجربه های عملی انسان دراداره جوامع بشری، گسترش یابد. در سده اخیر، شتاب رشد دانش مدیریت افزایش یافت، تاجایی که به عنوان داشی مستقل شناخته شد. بنابراین، نظریه های موجود در دانش مدیریت، نظریه هایی نوظهور نیستند بلکه نظریه هایی هستند که پایه و اساس آن ها برتجارب مدیریتی گذشتگان بنا شده است و به این ترتیب و با توجه به عوامل گوناگون مکانی و زمانی و ویژگی ها و نیازهای خاص هر جامعه هر روز بر تکامل و توسعه این سازمان ها افزوده می شود. بدیهی است هر سازمان اجتماعی برای نیل به اهدافی طراحی شده و با توجه به ساختارش نیازمند نوعی مدیریت است.

امروزه یکی از مباحث مهم و چالش برانگیز بحث مدیریت و رهبری در سازمان ها می باشد. می توان گفت که پیشرفت و موفقیت های یک جامعه مدیون تفکرات، اندیشه ها، تصمیم گیری ها، اقدامات و فعالیت های مدیران و مسئولان یک جامعه است. هر چقدر موفعیت و جایگاه یک سازمان مهم تر و حساس تر باشد،آن سازمان نیازمند مدیریتی قوی و کارآمدتر است و حتما باید به هنگام سپردن مسئولیت و مدیریت به افراد، شاخصه های لازم کاربردی در آنها دیده و لحاظ شود.


یکی از سوالات مطرح شده در این حوزه این است که:
چرا موضوع مدیریت تا این حد مهم بوده و برای موضوع تعیین مدیران در سازمان ها، سرمایه گذاری زیادی می شود و عملکرد آن ها به طور مکرر ارزیابی می شود؟

پاسخ کاملا واضح است؛ مسئولیت های سنگین سازمانها همواره بر دوش مدیران است و کارکنان تحت امر و نظر آن ها فعالیت می کنند و تصمیم گیری های اصلی را در جامعه به عهده دارند و نتیجه این تصمیم گیری هاست که میتواند آثار مثبت و یا منفی را به همراه داشته باشد و هم سازمان و هم جامعه را ازخود متاثر سازد.

در حقیقت نتایج و برآیند تصمیم گیری های انجام شده در حوزه مدیران و مسئولین همه شرایط و وضعیتی است که در همان جامعه به وجود می آید. به تعبیری شرایط موجود جامعه نتیجه مجموعه همه تصمیم گیری های مدیران و مسئولان خرد و کلان یک جامعه است. البته نتیجه بسیاری از تصمیم گیری ها حتی ممکن است در سال های بعد و دورتر حاصل شود.

در تبیین این گفتار می توان بیان نمود مدیریت علم است، چون در دنیای پیچیده امروزی که معادلات مختلفی پیش روی مدیران قرار دارد،آنان باید از آموزه ها و تئوری های مکاتب مختلف مدیریت و آخرین نظریات مدیریتی اطلاع و آگاهی لازم و کافی را داشته باشند و نظریات علمی و تجربی اندیشمندان مختلف در علم مدیریت را به خوبی قراگرفته، و با شرایط سازمانی خود انطباق داده و ازنتایج علمی آن ها بهره برداری نمایند.

 

مدیریت چیست؟

سازمان ها برای دستیابی به اهداف و مقاصد خود و جهت دادن به فعالیت های کارکنان و در راستای اهدافشان به سرپرستی، نظارت، هماهنگی و هدایت نیاز دارند. مجموعه وظایفی که رفتار و فعالیت سازمان را در مسیر رسیدن به هدف تنظیم، تصحیح، تقویت و راهنمایی می کند، مدیریت نامیده می شود. همه سازمان های رسمی برای استمرار و تداوم بخشیدن به فعالیت های خود به مدیریت نیازدارند. فقدان مدیریت صحیح موجب ناهماهنگی، انحراف از هدف، اتلاف وقت و انرژی می شود و باعث نابسامانی و فروپاشی سازمان ها می شود.


تئوری های کمی در مدیریت

علم مدیریت یا تحقیق در عملیات جنبه جهت داده شده مقداری در مدیریت است. واژه های علم مدیریت و تحقیق در عملیات اغلب به جای یکدیگر به کار می روند و بر کاربردهای علمی فنون ریاضی در حل مسائل مدیریتی دلالت دارند. اولین تکنیک ریاضی در این رشته که مورد قبول همه قرار گرفت، روش برنامه ریزی خطی نامیده شد که در سال ۱۹۴۷ میلادی توسط ریاضیدان آمریکایی جورج ب. دانتسیگبیان شد. از آن به بعد با تلاش ها و همکاری های علاقمندان در موسسات علمی و صنعتی تکنیک ها و کاربردهای جدیدی پدید آمده اند.

 

 معرفی کتاب -مبانی نوین سازمان و مدیریت-–انتشارات ادیبان روز

کتاب مبانی نوین سازمان و مدیریت با نگاهی متفاوت به نیازهای سازمان ها پرداخته و باور دارد که سرعت، وسعت، اثرگذاری و نهایتا سرعت تغییرات به اندازه ای سریع شده است که نقاط عطف دنیای فعلی با انقلاب چهارم که درحال ظهور است هیچ سابقه تاریخی نداشته و نرخ رشد در این سازمان ها خطی بوده درحالی که نرخ رشد در سازمان های آینده، نمایی و تصاعدی می باشد. مطالعه این کتاب را به اساتید، دانشجویان، مدیران و صاحبان صنایع و مشاغل و پیشتازان در تجاری سازی محصولات به منظور خدمترسانی و مشتری مداری بیشتر به جامعه را توصیه می نماییم.

 

سطوح مدیریت

سه سطح عالی، میانی و اجرایی برای طبقه بندی سطوح مدیریت در نظر گرفته می شود:


مدیران سطح عالی:

  • مدیران رده عالی افرادی هستند که مسئولیت هماهنگی فعالیت ها، اهداف، رویه ها، راهبردهای اصلی سازمان را برعهده دارند.
  • مدیران سطح عالی معمولا یک گروه کوچک در سازمان را تشکیل می دهند.
  • مدیران سطوح عالی مسئولیت همسازی محیطی سازمان را برعهده دارند.
  • انطباق پذیری محیطی فرآیندی است که ظرفیت های یکسازمان با فرصت های محیط بیرونی سازمان منطبق می گردد.

 

مدیران سطح میانی (تاکتیکی):

مدیران سطح میانی مدیرانی هستند که از نظرموقعیت سازمانی مابین مدیران اجرایی و عالی قرار دارند. مدیران میانی، واسطه میان مدیران عالی و عملیاتی بوده و به طور مستقیم به مدیران ارشد سازمان گزارش می دهند و بر کار سرپرستان نظارت دارند. مسئولیت اصلی مدیران میانی تضمین کار فنی سازمان، چگونگی تولید یک محصول یا ارائه خدمت، هماهنگی و تلفیق خواست ها و استراتژی های تدوین شده مدیران عالی است. مدیران با هماهنگ ساختن فعالیت های مختلف، میان تقاضاهای مدیران رده عالی و توانایی های کارکنان نوعی تعادل و توازن برقرار میکنند و بنابراین مشاغل مدیریت میانی برای موفقیت یک سازمان حیاتی است.

 

مدیران سطح اجرایی (تکنیکی)

ساده ترین گروه از مدیران که مورد شناسایی قرارمیگیرند مدیران سطح اجرایی هستند زیرا آنها تنها کار کارکنان عملیاتی را سرپرستی می کنند و اغلب مدیر عملیاتی یا سرپرست نامیده می شوند. مدیران رده پایین سازمان کارکنانی را سرپرستی می کنند که هیچ نوع کار مدیریتی انجام نمی دهند. مهارت های تکنیکی بیشترین اهمیت را در این سطح از مدیریت دارند.

 

مهارت های مورد نیاز مدیران

مدیران در هر سطح که باشند و در هر نوع سازمانی که فعالیت می کنند باید به توانایی های خاصی دست یابند تا برای نیل به اهداف تعیین شده، سازمان را یاری کنند.

رابرت ال. کنز سه مهارت اصلی را که مدیران بدان نیاز دارند، معرفی کرده است:


مهارت های ادراکی Coneptual Skills

این مهارت ها توانایی هماهنگ کردن و وحدت همه علایق و فعالیت های سازمان را به مدیر می دهد تا او بتواند سازمان را به صورت یک کل در محیطی که آن را احاطه کرده است، مشاهده کند و روابط متقابل بخش های مختلف وچگونگی تاثیر تغییر هر قسمت در کل سازمان را پیش بینی نماید.

 

مهارت های انسانی –Human Skills

این مهارت ها به مدیر امکان می دهد که با افراد و در کنار آن ها و با ارتباط موثر با گروه ها کار کند. مدیران در همه سطوح به این مهارت نیاز دارند.

 

مهارت های فنی – Technical skills

این مهارت ها یعنی توانایی به کار بردن ابزار،شیوه ها و دانش مورد نیاز برای اجرای یک زمینه تخصصی. مدیران عملیاتی یا خط آتش خصوصا به این مهارت نیاز دارند.

 


شکل ا- رابطه میان سطوح مدیریتی و مهارتهای موردنیاز مدیران

 

نقش های مدیر

نقش عبارت از رفتاری است که از شخص که پستی رابه عهده گرفته است انتظار می رود هنری میتزبرگ طی تحقیقاتی درباره نقش های مدیران، نظریه ای ارائه داده است که خلاصه آن به شرح زیر است:


نقش مراوده ای Interpersonal Rule

این نقش ها بر ارتباطات مدیران و رابطه ی آنها با افراد و گروه ها چه در داخل و چه در خارج سازمان تاکید دارد.

نقش اطلاعاتی Informational Rule

در این نقش مدیران به جمع آوری اطلاعات، پردازش و تبادل آنها می پردازند. یکی از نظریه پردازان معتقد است، بخشی عظیم از کار مدیربه نقش های اطلاعاتی او اختصاص می یابد.

نقش تصمیم گیری decisional Rule

نقش های تصمیم گیری شاید مهم ترین نقش مدیریتی باشد زیرا مدیران اطلاعات را برای تصمیم گیری به کار می برند تا زمان و چگونگی تعهد سازمان را درنیل به اهداف و فعالیت های مورد نظر تعیین شده؛ بنابراین در نقشهای تصمیم گیری مدیران به حل مسائل و مشکلات در تصمیم گیری در مورد آینده سازمان،اهداف و تخصیص منابع می پردازد.



وظایف مدیر

هر مدیر موفقی باید چهار وظیفه اساسی مدیریتی اعم از برنامه ریزی، سازمان دهی، رهبری و کنترل را اجرا کند. این وظایف باهم تقابل دارند و بیشتر مدیران آن ا را همزمان اجرا می کنند تا بتوانند به اهداف سازمان دستیابند.

  • برنامه ریزی
  • سازماندهی
  • هدایت
  • نظارت
  • خلاقیت

 

منبع:: کتاب اصول و مبانی مدیریت
نویسندگان:: محمدرضا پورصاحبی | ناهید صباحی

برچسب: مدیریت, مقالات


مطالب مرتبط

اصول و مبانی مدیریت

اصول و مبانی مدیریت

دانش مدیریت از دیرباز در گنجینه معارف بشرموجود بوده و با گذشت زمان توانسته است...

محصولات مرتبط