کتاب نمیخوانیم؟
بر این باور نادرستیم که با افزایش سن، عقل نیز به خودی خود رشد میکند و نمیدانیم رشد عقلی اکتسابی است و با فعالیت و پرورش فکری به دست میآید و بهترین محرک ذهن مطالعه است. چرا کتاب نمی خوانیم؟
ایلیا دیانوش (شاعر، روزنامهنگار، محقق و منتقد ادبی) یادداشتی را به مناسبت آغاز هفته کتاب در اختیار عصر ایران قرار داده که در آن دلایل پایین بودن سرانه مطالعه در ایران پرداخته است. در این یادداشت ۱۰ دلیل برای این ضعف فرهنگی ذکر شده است.
برخلاف شعار امسال هفته کتاب باید اذعان کرد که «ایران نمیخواند». اما چرا کتاب نمیخوانیم؟ آن چه در ادامه میآید دلایلی سنجیده و پژوهیده و حاصل مواجهه و گفتوگوهای دلسوزانه و آسیب شناسانه نگارنده با اقشار گوناگون جامعه بهویژه در ۱۰ سال اخیر است:
۱- از کتاب خواندن خوشمان نمیآید و نمیدانیم که بسیاری از این “خوشم میآید”ها و “خوشم نمیآید”ها بهکلی بی اعتبارند، زیرا براساس آموختههای تلقینی و سلیقهای و تجارب پیش پا افتاده و دم دستی ما در محیط خانواده، تحصیل و کار و متاثر از افراد عموما همسطح با ما شکل گرفتهاند و مادامی که با مطالعه و تلمذ از انسانهای آگاهتر از ما محک نخوردند، معیار خوبی برای تصمیمگیریها و انتخابهای ما نیستند.
۲- بر این باور نادرستیم که با افزایش سن، عقل نیز به خودی خود رشد میکند و نمیدانیم رشد عقلی اکتسابی است و با فعالیت و پرورش فکری به دست میآید.
۳- فکر میکنیم پیچیدهترین مسائل را در هر عرصهای میتوانیم با ذهن پرورشنیافته و معلومات ناقص خود ساده سازی کنیم اما نمیدانیم که حتی مفاهیم بهظاهر ابتدایی نیز زوایایی تکمیلی و مراتبی پیشرفته دارند که در این قاعده نمیگنجند و خام اندیشیهای ما راهی به آنها نخواهد داشت.
۴- نمیدانیم کافی دانستن اطلاعات تصادفی حاصل از گشت و گذار در فضای مجازی جای مطالعات هدفمند را نمیگیرد، به دو دلیل:
- بارش اطلاعات پراکنده و گاه متناقض، ما را به قدرت تجزیه و تحلیل نمیرساند.
- بمباران خبری برای اذهان سرگردان موجب سردرگمی بیشتر بوده و خود موجب نوع دیگری از بیخبری است که توهم خبردار بودن از همه چیز را به همراه دارد.
۵- از فواید و عواید داشتن ذهن باز، برتر و تحلیلگر، احساسات عالی، روشن و مجرب و بیان پربار، پخته و شیوا بی خبریم.
۶- از شک کردن در مبانی باورهایمان می ترسیم و نگرانیم برای بیشتر دانستن مجبور به پذیرفتن نادرستی دانستههای قبلی خود شویم.
۷- با وجود رنج بردن از تناقضات فکری و حسی خود از آنها آگاه نیستیم.
۸- خود را بینیاز از مطالعه میدانیم، به دو دلیل:
- توهم همهچیزدانی داریم و از فرط ناآگاهی مسأله مبهمی برایمان وجود ندارد.
- لذت و منفعتی در آن نمیبینیم و آن را زحمتی میدانیم که مابهازای مستقیم مالی ندارد.
۹- کتاب نمیخوانیم چون کتاب نخواندهایم؛ بدین معنا که خود را آن قدر موظف به انجام این کار نکردهایم تا به آن نقطه صفری برسیم که سرآغاز چشیدن لذت شناخت خود و دنیای پیرامون است و مدخل ورود به جهانی فراتر که علایق و سلایق ما در آن به پرواز درمیآید و هر بار سطحی بالاتر و اوجی تازه را تجربه میکند که قابل مقایسه با سطح نازل و عامهپسند پیشین نیست.
۱۰- هنوز در دوره فرهنگ شفاهی به سر میبریم و ملتی شنیداری و مقلدیم.