باورهای غلط، رازها و قواعد کلی داستان سرایی برند در دنیای دیجیتال
داستانسرایی از زمانهای بسیار قدیم همراه ما بوده و توسط برندها در اشکال و قالبهای
مختلف مورد استفاده قرار گرفته است. اما مانند تمامی موضوعات دیگر، باورهای غلط
زیادی در مورد داستان سرایی وجود دارد.
مسئله
مهم این است که همه برندها درک درستی از نحوه درست داستان سرایی ندارند. با اینکه
بودجههای قابلملاحظهای را صرف بازاریابی میکنند اما داستانی که از طریق
تبلیغات و سایر درگاههای ارتباطی بیان میشود مشتریانشان را جذب نمیکند.
چندین
راز و باور غلط در مورد داستانسرایی وجود دارد که بر ادراک بازاریابان از داستانسرایی تأثیرگذارند:
باور غلط: داستان سرایی برای سرگرمی است و نه برندسازی
مدیران چپ مغز که بر واقعیت تمرکز دارند،
معتقدند که داستان سرایی برای سرگرمی است و برای جذب کودکان مناسب است. این دسته
از مدیران از نامناسب بودن داستان سرایی برای یک فعالیت مدیریت حیاتی که با چندین
شاخص عملکرد مانند حاشیه سود، ارزش سهام و بهره وری در ارتباط است، سخن می گویند.
شرکت
های موفق در داستان سرایی باید ذهنیت خود را به سمت یک مدل کسب وکار شفاف تر،
معتبرتر و انسانی تر با محوریت مردم تغییر دهند.
اعتبار
قلب برندسازی است و شرکت های معتبر و قابل اعتماد چیزهایی را که خود از آن حمایت
می کننده به زبان می آورند.
قاعده
کلی داستان سرایی این است که از زمان های بسیار قدیم با ما بوده و بخشی از تکامل
ما به عنوان تأثیرگذارترین گونه در جهان است. بنابراین داستان های معتبر برای
جایگاه یابی برند و جلب توجه مشتریان درست، حیاتی هستند.
باور غلط: داستان سرایی برند همان تبلیغات به علاوه داستان است
یکی از
باورهای غلط در مورد داستان سرایی برند این است که داستان سرایی راهی برای برقراری
ارتباط از طریق داستان است، که منجر به این ادراک می شود که آگهی های تجاری دارای
داستان به موفقیت می رسند.
رازی
که در پس داستان سرایی وجود دارد این است که صرفاً یک تکنیک کپی و پیست، چک لیستی
برای پیروی و دستورالعملی برای رعایت کردن نیست. بلکه داستان سرایی برند هنر
پیچیده ای است که قوانین آن را هدایت می کنند، اما باعث مکانیکی شدن آن نمی شوند.
بسیاری
فرض می کنند چون یک عمر داستان شنیده اند می توانند به راحتی داستانی خلق کنند،
اما این مثل این است که فکر کنید چون در کنسرت ها حضور داشته اید، می توانید
موسیقی بسازید. مک کی و گریس
باور غلط: داستان سرایی برند یک تاکتیک است و نه یک فلسفه
یکی
دیگر از باورهای غلط و رازهای داستان سرایی برند این است که داستان سرایی، تاکتیکی
برای ارائه یک پیام بازاریابی است.
داستان
سرایی اغلب به عنوان یک روند دیده می شود و شرکت ها آن را همانند دیگران به کار می
برند. همچنین اغلب داستان سرایی به عنوان راهی برای مرتبط ماندن با بازار هدف در
نظر گرفته می شود.
توجه داشته باشید که این ادراک، برندها را اغلب به سمت توسعه داستان هایی سوق می دهد که فاقد اعتبار هستند یا جعلی تلقی می شوند. داستان فاقد اعتبار و شفافیت، نمی تواند با مشتری همگام شود.
قاعده کلی داستان سرایی برند
قاعده
کلی داستان سرایی برند این است که ریشه ای بسیار عمیق تر از یک تاکتیک دارد.
داستان سرایی برند از عرصه تبلیغات عبور کرده و نقش مهمی در ارائه استراتژی کلی برند
که از فلسفه برند نشئت می گیرد، ایفا کرده است.
داستان
سرایی برند به عنوان یک رویکرد فلسفی برای درک فرهنگ سازمان- نحوه برخورد آن با
کارکنان، مشتریان و ذینفعان- قابل تعریف
است.
فلسفه
برند، شور و اشتیاق بنیانگذار، هدف برند، نگرش آن نسبت به انسانیت و چگونگی نمایش
اعتبار و خیرخواهی را نشان می دهد.
به
عبارت دیگر ، درک ارزش های کلیدی برند توسط هر سهامدار، فرهنگی را شکل می دهد که درد ل آن داستان های
معتبری ظهور می کند. فرهنگ و فلسفه سازمان، فلسفه برند را شکل می دهد و فلسفه برند
به هنر داستان سرایی برند جان می دهد.
داستان سرایی برند در دنیای دیجیتال
داستان
سرایی برند روشی است که برندها با انجام کارهایی که قلب مشتریان را تحت تأثیر قرار
می دهند، یک تجربه مشتری فراموش نشدنی را از طریق نقاط تماس با مشتری ایجاد می
کنند. بنابراین وقتی که یک داستان برند معتبر بیان می شود، مشتریان دلیلی برای
باور نکردن و عدم تعامل با آن ندارند.
داستان
سرایی در مورد توسعه شعار برای برند به کمک مشاورانی نیست که برند را آنطور که
کارمندان و مشتریان آن را تجربه می کنند، درک نمی کنند.
در عوض
داستان سرایی واقعی، از طریق توسعه یک فرهنگ ارگانیک با تجلی مدوام فلسفه برند
برای زنده کردن ارزش های برند پایدار می شود.
داستان
سرایی در مورد توانمندسازی مشتریانی است که نمی توانند تجربه خود را با دیگران به
اشتراک نگذارند. داستان سرایی اثری است که شما در هر نقطه تماس از سفر تجربه مشتری
ایجاد می کنید.
از
بسته بندی گرفته تا پشتیبانی مشتری، هر کاری که انجام می دهید و نحوه انجام آنها
یه یک داستان تبدیل می شود. مجموعه این داستان ها تبدیل به برند شما می شود.
داستان سرایی فقط در مورد داستان هایی که شما می گویید نیست، بلکه درباره داستان هایی است که مشتریانتان پس از تعامل با شما ایجاد می کنند.
نویسنده:: اس ام ای معین
گروه مترجمین:: محمدجواد علمی | علی عمویی اوجاکی